چرا موفق نمی‌شویم؟ با موانع موفقیت آشنا شوید

همیشه هستند کسانی که برای شروع یک کار برنامه ریزی می‌کنند و برای رسیدن به هدفشان شبانه روز تلاش می‌کنند اما در بین این افراد ممکن است چند نفر به موفقیت می‌رسند.

به نظر شما چه عواملی وجود دارد که باعث می‌شود تعداد زیادی از افراد نتوانند به کاری که با انگیزه و با انرژی و با امید شروع کرده‌اند، پایان دهند و آن را به سرانجام برسانند؟ چرا هرچه تلاش می‌کنند، به موفقیت نمی‌رسند؟

معمولاً ما چندان به موانع موفقیت توجه نمی‌کنیم و این شاید خنده‌دار باشد، زیرا ما در جستجوی موفقیت هستیم ولی کاملا فراموش می‌کنیم چه موانعی ما را از رسیدن به اهداف‌مان بازمی‌دارند. بخش زیادی از زمان‌مان را صرف جستجوی موفقیت می‌کنیم اما از خود نمی‌پرسیم چه چیزی‌هایی مانع موفقیت‌مان می‌شوند. درنتیجه بارها با مشکلات مشابه روبه‌رو می‌شویم. وقت آن رسیده که این مسئله را حل کنیم. در این مقاله موانع موفقیت و کمال را با هم بررسی می‌کنیم.

1. افکار منفی، بزرگترین مانع موفقیت

افکار منفی یا به عبارتی مقاومت ذهنی، در ذهن انسان و بخشی از مغز قسمتی وجود دارد. کار این قسمت از مغز این است که بدن را در برابر هرگونه تغیر محافظت کند و نگذارد که شما تغییر کنید. این کار ذهن برای نگهداری و حفاظت از بدن صورت می‌گیرید ولی متاسفانه در موارد ناخوشایند زندگی انسان هم، این روند ادامه می‌یابد و برای ذهن خوب یا بد بودن قضیه تفاوتی ندارد.

همه‌ی ما صدایی در درون‌مان داریم که دائما به ما یادآور می‌شود چه کارهایی را نمی‌توانیم انجام دهیم. این گفتگوها باعث می‌شوند خودمان را محدود کنیم. در یک کلام این گفتگوها مانعی جدی در راه موفقیت هستند. اگر از آسیب‌های بالقوه‌ی این عادت بد آگاه نباشیم ضرر می‌کنیم. فقط با شناخت درست مسئله است که می‌توان برای آن راه‌حلی یافت.

رابرت کیوساکی
افکار منفی از شما محافظت نمی‌کند، آنها شما را کوچکتر می‌سازند. رابرت کیوساکی

افكار منفی‌ می‌تواند امید به آینده را از بین ببرد و فرد را برای طی مسیر زندگی، تنها و ناامید رها كند، اما چون اعمال ما نتیجه افكارمان است، اگر بتوانیم تفكراتمان را تغییر دهیم، حتما قادر خواهیم بود طور دیگری هم عمل كنیم و در نتیجه زندگی متفاوتی خواهیم داشت. پس در این مورد هم باید سعی كنید و با تمرین، افكار منفی را به فكرهایی مثبت و انرژی‌بخش تغییر دهید.

درباره‌ی روش‌های رهایی از افکار منفی اینجا بخوانید.

2. نداشتن چشم‌انداز

افراد زیادی درباره‌ی اهمیت هدف‌مندی صحبت می‌کنند. آنها می‌گویند: «پیش از آنکه کاری را شروع کنید، هدف‌تان را مشخص کنید.» ما به این نصیحت عمل می‌کنیم و به هدف‌های بزرگی فکر می‌کنیم که می‌خواهیم آنها را عملی کنیم. تصمیم می‌گیریم نمرات عالی کسب کنیم، شغل پردرآمد داشته باشیم، ترفیع بگیریم و غیره. درنتیجه، هدف‌های ما متوجه امور ملموس مانند پول درآوردن هستند. این کار مانند تهیه‌ی فهرستی از چیزهای دوست‌داشتنی است.

اگر چشم‌اندازی داشته باشید که به شما انگیزه‌ بدهد، وقتی همه کم می‌آورند شما هم‌چنان ادامه می‌دهید.

اما در بسیاری مواقع محرکی برای رسیدن این اهداف و گذر از محدودیت‌های‌مان نداریم. ازاین‌رو برای دنبال‌ کردن اهداف‌مان به‌اندازه‌ی کافی باانگیزه و مصمم نیستیم و دلیلی برای ادامه دادن و پیمودن باقی مسیر موفقیت نداریم. چیزی تشویق‌مان نمی‌کند که حتی به بزرگ‌ترین مشکلاتی که با آنها روبه‌رو می‌شویم توجه کنیم.

ممکن است برای مدت کوتاهی هدف‌های‌مان را باانگیزه‌ی زیاد دنبال کنیم، اما کم‌کم انگیزه‌مان کاهش می‌یابد تا اینکه درنهایت به چیزی کمتر رضایت می‌دهیم.

علت این اتفاق آن است که بیشتر افراد چشم‌اندازی اساسی از زندگی‌شان ندارند. کار آنها مانند ساختن مجلل‌ترین قصرها بدون ساختن پی است. درنتیجه بیشتر تلاش‌هایشان از همان اول محکوم به شکست خوردن است. اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنیم، نداشتن چشم‌انداز یکی از بزرگ‌ترین موانع موفقیت است.

3. عدم تمرکز

یکی دیگر از موانع اصلی موفقیت، ناتوانی در متمرکز کردن همه‌ی تلاش‌مان بر یک کار خاص است. زندگی مدرن ما را با مفهوم مشغولیت‌های چندگانه و دیگر دل‌مشغولی‌های متنوع و فریبنده ولی بی‌فایده آشنا کرده است که دائم حواس ما را پرت‌ می‌کنند.

پریدن از پروژه‌ای به پروژه دیگر نسبتا آسان است اما راه به جایی نمی‌برد. این کار کمکی به موفقیت شما نمی‌کند.

درنتیجه، بیشتر تلاش‌هایمان صرفا به‌خاطر عدم انضباط و تمرکز لازم بی‌نتیجه می‌مانند. به‌جای تمرکز بر انجام پروژه‌ی فعلی، از پروژه‌ای به پروژه‌ی دیگر که دوست‌داشتنی‌تر است می‌پریم. از نظر من این کار یکی از بزرگ‌ترین موانع موفقیت است.

4. بی‌توجه به زمان

از دیگر مسائلی که معمولا هم‌زمان با کمبود تمرکز پیش می‌آید، آن است که بی اینکه متوجه باشیم وقت‌مان را هدر می‌دهیم. اگر بر رؤیاها و هدف‌هایمان تمرکز نکنیم، از زمان‌مان به‌نحو مؤثر استفاده نخواهیم کرد. درنتیجه به‌جای آنکه به دنبال موفقیت باشیم، زمان‌مان را صرف کارهایی سرگرم‌کننده‌ ولی بی‌فایده می‌کنیم.

اجازه ندهید عدم تمرکز مانع رشد شما شود. در عوض، تلاش کنید بر کار فعلی تمرکز کنید. اولویت‌بندی کنید تا کارها را به‌ترتیب انجام دهید. تمام تلاش‌تان را بکنید که حواس‌تان پرت نشود و از همه مهم‌تر، اجازه ندهید مشکلات مانع دنبال کردن رؤیاهایتان شوند. تا زمانی که پروژه تمام نشده است، ‌دست از تلاش برندارید.

5. ضعف اراده

ضعف اراده می‌تواند به مشکلی چالش‌برانگیز در مسیر موفقیت تبدیل شود. اگر کسی اراده‌ی قوی نداشته باشد، قدرت ذهنی لازم برای انجام کارهای ضروری و رسیدن به موفقیت را نخواهد داشت.

وقتی در راه موفقیت با سختی‌ و شکست مواجه می‌شویم، اراده‌ی لازم برای ادامه‌ی مسیر را نداریم.

می‌توان اراده را هم‌چون ماهیچه‌ای ذهنی تصور کرد. اگر از آن به‌طور مرتب استفاده کنید، خود‌به‌خود قوی می‌شود، اما اگر آن را به کار نیندازید، این ماهیچه ضعیف می‌شود و مقاومت در برابر وسوسه‌های کوتاه‌مدت برای‌تان سخت‌تر می‌شود و ممکن است به‌جای تمرکز بر اهداف بلند‌مدت، تسلیم کارهای وسوسه‌انگیز شوید. به زبان ساده، اراده، قدرت ذهنی افراد برای مقابله با افکار و وسوسه‌هایی است که به تحقق اهداف‌شان کمکی نمی‌کنند.

نگذارید ضعف انضباط ‌شخصی و اراده مانع دستیابی به اهداف‌تان شود. بکوشید دائما انضباط شخصی خود را افزایش دهید. با استفاده‌ی منظم از قدرت اراده آن را تقویت کنید.

6. تلاش برای راضی‌ نگه‌داشتن همه

در بیشتر موارد، سختی کار در تصمیم‌ به انجام کاری نیست، بلکه در تصمیم به انجام ندادن کارهاست. ما معمولا کارها و درخواست‌ها را بدون بررسی‌ می‌پذیریم، اما اگر کارها را براساس ضرورت و اهمیتی که دارند نسنجیم، در شناخت اولویت‌هایمان سردرگم می‌شویم و هیچ امیدی به نجات‌مان نخواهد بود. این اتفاق باعث می‌شود تکالیفی بپذیریم که انجام آنها کمک چندانی به اهداف‌ خود ما نمی‌کند. در درازمدت این کارها زمان زیادی می‌برند که بهتر بود از اول صرف رسیدن به هدف‌های‌ خودمان می‌شد.

به‌طور خلاصه، برای آنکه دیگران را به هر شیوه‌ی ممکن خوشحال کنیم، بیش از حد کار قبول می‌کنیم. ما نمی‌خواهیم خودخواهانه رفتار کنیم، به همین دلیل در «نه» گفتن به تعهدات و تکالیف مختلف مردد می‌شویم. ازاین‌رو «تلاش برای راضی نگه‌داشتن همه» یکی از موانع اصلی موفقیت است.

7. ترس

مشکل بزرگ دیگری که سر راه موفقیت قرار دارد، ترس است. ترس از آن موانعی‌ است که نباید دست‌ کم گرفته شود.

اگر قرار بود همه‌ی موانع ممکن اول کار برطرف شود، هرگز هیچ تلاشی صورت نمی‌گرفت.

ترس ممکن است به‌شدت مانع رشد شود. ترس ما را محدود می‌کند، باعث ‌می‌شود معمولی بودن را بپذیریم و مانع می‌شود محدودیت‌های‌مان را کنار بزنیم. ترس هم‌چنین ممکن است ما را از دنبال کردن رؤیاهای‌مان بازدارد. اگر هر رخداد یا چالش به نظرمان خیلی خطرناک باشد، ساکن و منفعل خواهیم ماند و عادت‌هایی را برمی‌گزینیم که مانع انجام کارهای ضروری می‌شوند، فقط به دلیل‌ اینکه از مواجه‌شدن با ترس‌های‌مان هراس داریم.

ترس به طرق گوناگون مانع موفقیت می‌شود. در برخی موارد صرفا از شکست خوردن می‌ترسیم، گاهی از جواب رد شنیدن و بعضی‌ وقت‌ها نمی‌خواهیم با چیزی ناشناخته‌ مواجه شویم. در هر شکلی که باشد، ترس مانع موفقیت است.

برای دنبال کردن رؤیاهای‌تان باید خطر کنید. اگر همیشه همان کار قبلی را تکرار کنید، همان نتایج قبلی را می‌گیرید.

ترس می‌توانید بین شما و موفقیت فاصله بیندازد. اگر تاکنون یاد نگرفته‌اید که با ترس‌هایتان مواجه شوید و با آنها مقابله کنید، باید بدانید این ضعف جدی است. هیچ‌وقت فراموش نکنید، بزرگ‌ترین شکست این است که هرگز تلاش نکنید.

8. ذهنیت متوسط

معمولی بودن پیشرفت‌مان را محدود می‌کند و یکی از بزرگ‌ترین موانع موفقیت است. معمولی بودن شوقی را که برای گذر کردن از محدودیت‌ها لازم است ایجاد نمی‌کند.

اما خواهش می‌کنم منظورم را اشتباه متوجه نشوید! معمولی بودن هیچ مشکلی ندارد. می‌توانید انسانی معمولی باشید و شادترین زندگی را داشته باشید، اما وقتی درباره‌ی موفقیت صحبت می‌کنیم ماجرا به‌گونه‌ی دیگری است. نمی‌توانید به موفقیت‌های چشمگیر دست یابید درحالی‌که معمولی بودن را پذیرفته‌اید.

متوسط بودن یعنی بپذیرید که معمولی باشید. ذهینت متوسط باعث می‌شود در زندگی استعدادهای بالقوه خود را شکوفا نکنید. اگر برای سربلندی و بهترشدن تلاش نکنید، در کارهایتان موفق نمی‌شوید.

9. کمال‌گرایی

کمال‌طلبی مطمئنا مزایای زیادی دارد: باعث می‌شود به‌دنبال استاندارد‌های بالاتری باشیم و تشویق‌مان می‌کند خودمان را اصلاح کنیم. بدون این اصلاحات پیشرفت و نوآوری ممکن نیست. به همین دلیل کمال‌گرایی می‌تواند بسیار مفید باشد، مخصوصا در کارهایی که جزئیات در آن‌ها مهم است.

اما کمال‌گرایی ممکن است تبدیل به مشکلی بزرگ بر سر راه موفقیت شود. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که بیش از اندازه کمال‌‌گرا باشید. هرگاه که خواست ما برای به کمال رساندن کاری بین ما و اهداف‌مان فاصله بیندازد، کمال‌گرایی تبدیل به مشکل می‌شود.

لازم نیست هر کاری را عالی انجام دهید. گاهی اوقات بهتر است زمان‌تان را صرف تمرکز بر یافتن راه‌حل مسائل مهم‌تر بکنید.

این وسواس که هر کاری را «عالی» انجام دهیم، حواس‌مان را از چیزی که واقعا مهم است پرت می‌کند و باعث کاهش انعطاف‌پذیری و توانایی ما برای پیشرفت کردن می‌شود.

کانال تلگرام زوم لایف

source

توسط bazaksara.ir